ضرورت بازتوانی روحی داوطلبان پس از وقوع حوادث دلخراش
جدال و رویایی انسان ها با پدیده های طبیعی پیشینه ای به بلندای تاریخ بشر دارد. این سوانح و بلایا هرساله در جهان منجر به مرگ، معلولیت جسمی و روانی میلیون ها نفر و خسارات مالی فراوانی می گردد.
ضرورت بازتوانی روحی داوطلبان پس از وقوع حوادث دلخراش_محمد مصباحی معاون امور جوانان جمعیت هلال احمر استان قم
جدال و رویایی انسانها با پدیدههای طبیعی پیشینه ای به بلندای تاریخ بشر دارد. این سوانح و بلایا هرساله در جهان منجر به مرگ، معلولیت جسمی و روانی میلیونها نفر و خسارات مالی فراوانی میگردد.
کشور ایران بعنوان یکی از ۱۰ کشور بلاخیز جهان دائما” و در زمانهای مختلف دستخوش همین بلایا و حوادث شده و همه ساله بسیاری از انسانها جان خود را از دست می دهند وتعداد زیادی هم از نظر جسمانی و روانی آسیب میبینند.
آسیب های وارده ناشی از بلایا را میتوان به مانند کوه یخی عظیم تشبیه کرد که قسمت اعظم آن زیر آب است.مرگ ها و مجروحیت های جسمانی بخش بیرونی کوه یخ که از آب بیرون است را تشکیل می دهد اما معلولیت ها، عوارض روانی اجتماعی،اختلالات روانی که گاها” تا پایان عمر همراه فرد خواهد بود را بدنه اصلی کوه یخ است که زیر آب وجود دارد و معمولا مورد غفلت واقع میشود و موجب رنج و ناراحتی،افت کارکرد و دچار درجاتی از اختلالات روانی بسیاری از انسانها اعم از آسیب دیدگان، بازماندگان، امدادگران و عموم مردم میشود.
در همین راستا حمایت روانی اجتماعی افراد آسیب دیده میتواند مثمر ثمر باشد یعنی فرآیندی که طی آن فرد بتواند سلامت روانی خود را بهبود بخشد و با فشارهای روانی ناشی از سوانح سازگار شود و کارهای روزانه خود را از سر بگیرد.
از جمله کسانی که جزء دسته آسیب دیدگان حوادث و بلایا محسوب میشوند امدادگران،آتش نشانان،پلیس،خبرنگاران،گروههای انسان دوستانه و کلیه کسانی هستند که فعالیت های امدادگری را انجام می دهند.
فشارهای روانی که بر آنها تاثیر میگذارد استرس ناشی از برخورد با صحنه دلخراش،استرس ناشی از حرفه امدادگری و استرس ناشی از مسائل و مشکلات سازمانی میباشد.
امدادگران در مراحل انجام وظیفه خود فشارهای زیادی را متحمل میشوند،مشاهده صحنههای دلخراش،شنیدن صداهای هولناک،جمع و جور کردن اجساد،کودکان مرده،اجساد متلاشی شده و… باعث استرس شدید در فرد میشود.
تحمل فشار زیاد به علت شرایط کاری،بی خوابی،خستگی مفرط میتواند ناکارآمدی را به دنبال داشته باشد و در این شرایط کاری از دستشان برنمی آید و احساس بی کفایتی و گناه میکنند.همه اینها خود باعث فشار مضاعفی بر امدادگر میشود و او را دچار “فرسودگی شغلی” می نماید.
فرسودگی شغلی را حالتی از خستگی و ناکامی امدادگر می دانند که به علت از خودگذشتگی و ایثار در روش کاری، زندگی یا ارتباطی که منجر به وصول نتیجه دلخواه نشده باشد به وجود می آید و گاها با علائمی نظیر خستگی عاطفی، احساس عدم موفقیت، از دست دادن روحیه و عدم توانایی برای تمرکز، افسردگی، بدبینی، یاس، ناکامی و دلسردی همراه میباشد. در همین راستا سازمانهای امدادرسان بایستی حمایت های خود را از امدادگرانی که در صحنه آسیب حضور دارند را بعمل آورند.
آموزش های لازم برای قبل،حین و بعد از عملیات از جمله مهارت مدیریت و کنترل استرس، کنترل هیجانات شدید مثل خشم و تکنیک های آرام سازی و آگاهی از ویژگیها، علائم، آسیب ها و روش های مداخله در بحران میتواند تا حدودی در حل مشکلات و فشارهای روانی امدادگر مفید باشد و از میزان ابتلاء آنها به آسیب های ناشی از بحران جلوگیری میکند.
استفاده از “شوخی” میتواند اشکالی از تخلیه و رهایی از تنش را فراهم آورد و تفسیر جدید از حادثه را تسهیل کند. سلامت جسمی و روانی امدادگران را قبل و بعد از عملیات سنجش کنند و نسبت به بازتوانی آنها اقدامات لازم صورت پذیرد.
همچنین استراحت،خواب کافی،تغذیه مناسب،برگزاری جلسات بازگویی روانشناختی(گفتگوی ساده، صمیمانه و غیررسمیبا همکاران خود راجع به تجربیات و افکار خود در زمان انجام فعالیت های امدادگری) و ارائه مشاورههای تخصصی روان شناختی در صورت نیاز نیز برای امدادگران میتواند مفید باشد.